آسمون رو که می بینم ذهنم باز میشه.

فکر اینکه یه سقفی بالا سرم هست که بالا سر همه هست.

یه سقف مشترک.

شاید بزرگترین اشتراک بشر،بعد از نزدیکیِ خدا به رگِ گردنِ آدمها همین آسمون باشه.

یه بی نهایت ، بالا سَرِته.یه آسمونِ بی نهایت.

و تصورِ اینکه خالقِ همین آسمونِ بی نهایت ،همیشه و همه جا کنارته.

وقتی با دستت نمی تونی رگِ گردنت رو لمس کنی،ولی اون از همین رگِ گردن -که نزدیکت نیست ،بلکه درونته - بهت نزدیک تره.
آسمون و که می بینم ذهنم باز میشه.

ابرها باهام حرف می زنن.

و تو مه حس عاشق ترین رو دارم.
خدایِ آسمانها،خدایِ عشق،خدایِ جان، شکرت.

 

ای هر لحظه خسته تر! خسته نباشی آقای اَلدِرسون!

"هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق" و چیزهای دیگر!

این همه تصویر زیبا تو زمستونی که نیست!

یه ,رو ,همین ,بی ,آسمون ,نهایت ,بی نهایت ,باز میشه ,آسمونِ بی ,بینم ذهنم ,ذهنم باز

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

شور کلیپ اس اچ زد شاپ اوای شمال|شمال گپ|چت فارسی|چت روم|رشت چت مد و لباس موسسه فرهنگی حضرت آیت الله العظمی سیستانی جریان شناسی اسباط روز بی پایان آموزش سئو تکنیکال و تولید محتوا سالنامه مشهد حریری به رنگ آبان